قطعا همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که مایلیم در راستای افزایش نقاط قوت و کاهش نقاط ضعفمان قدم برداریم.
تلاش برای کاهش و یا از بین بردن صفات ناپسند و نقاط ضعف امری مهم و قابل ستایش است. اگر از شما بخواهند که در راستای رشد فردیتان گامی بردارید، اکثر افراد نگران نقاط ضعف و عادات ناپسندشان هستند و چون حس خوبی به آنها ندارند، ترجیح میدهند که وقتشان را صرف از بین بردن آنها کنند. اما باید توجه داشته باشیم که افراط در این باعث میشود که افراد از نقاط قوت و تواناییهایشان غافل شوند و فقط نقاط ضعفشان را ببینند.
از طرف دیگر، شناختن نقاط قوت و تقویت آنها به فرد حس بهتری میدهد و همچنین باعث میشود از آنها به درستی در بعد حرفهای و یا حتی شخصی زندگی استفاده کند و بهترین عملکرد ممکن را داشته باشد.
در کتاب ۵ نقطه قوت برتر خود را بشناسید اثر تام راث (Tom Rath)، ۳۴ نقطه قوت اصلی در افراد مختلف دیده می شود که در ۱۱ دسته بندی مختلف قرار میگیرند که این دسته ها عبارتند از:
- دست یابنده
- معتقد
- آینده نگر
- فرمانده
- پرورش دهنده
- همساز
- مسئولیت پذیر
- ایده پرداز
- یادگیرنده
- استراتژیست
- جذاب
دست یابندگان:
دست یابندگان کسانی هستند که آن قدر برای رسیدن به اهدافشان انگیزه دارند که حتی یک روز هم دست از کار نمیکشند. بیشتر افراد این دسته بیش از حد توانشان، کار میکنند اما دلیل محکمی برای این کار دارند. این افراد همیشه دوست دارند انجام کارهای جدیدی را بر عهده بگیرند و این مسئله انگیزه زیادی به آنها میدهد.
زمان زیادی که آنها به کار اختصاص میدهند نه تنها آنها را خسته نمیکند، بلکه باعث افزایش بهره وری آنها میشود.
این افراد به محض رسیدن به اهدافشان، به دنبال هدف بعدی میروند که این مسئله باعث میشود که گرفتار کمال گرایی شوند و با اینکه در کارشان بهترین هستند، باز هم حس ناکافی بودن و نارضایتی از خود را داشته باشند.
اگر شما یک دست یابنده هستید، باید یاد بگیرید که بدون فدا کردن زندگیتان، بهترین عملکرد را داشته باشید. برای این کار به نکات زیر توجه کنید:
- – با یادآوری موفقیتهای گذشته، خودتان را تشویق کنید و به خودتان یادآوری کنید که چقدر توانمند هستید. با این کار میتوانید بدون نارضایتی از خود، به کارتان ادامه دهید.
- به جای مقایسه خودتان با همکاران، با استفاده از یک سیستم امتیاز دهی، موفقیتهایتان را اندازه بگیرید و ببینید هرروز چه دستاوردهایی داشتید.
- به جای قبول کردن و انجام کارهای زیاد و دستاوردهای بیشتر، زمانتان را صرف انجام کارهایی کنید که در آنها بهترین هستید. با این کار، هم زمان و انرژی خود را ذخیره میکنید و هم ارزش آفرینی بیشتری برای شرکتتان دارید.
افراد معتقد و آینده نگر:
فرد معتقد برای شکوفا شدن باید کاری همسو با ارزشها و اعتقاداتش انجام بدهد. چون برای این دسته از افراد تفاوتی بین اعتقاد و انگیزه وجود ندارد. یک فرد معتقد با قرارگیری در یک محیط درست، سود زیادی برای آن سازمان خلق میکند.
به عنوان مثال شخصی که معتقد است باید دنیا به مکان بهتری برای زندگی تبدیل شود، نمیتواند در شرکتی کار کند که بدون توجه به کیفیت محصول و رضایت مشتری، صرفاً به دنبال سوددهی بالا باشد. این شخص میتواند در سازمانها و تیمهای مردم نهاد به مهرهای کلیدی تبدیل شود و بهترین عملکرد خود را نشان دهد.
از آنجایی که این دسته از افراد سخت میتوانند سازمانی را مطابق با ارزشهای خودشان پیدا کنند معمولا خودشان کسب و کاری را راه اندازی میکنند. اما اگر بتوانند با یک فرد آینده نگر همکاری و شراکت کنند، به موفقیتهای چشم گیری دست پیدا میکنند.
آینده نگرها افرادی هستند که میتوانند با قوه تخیل قویشان چشم اندازهای الهام بخشی از آینده خلق کنند. این دسته از افراد محدودیت ها را زیر سوال میبرند و آیندهای را به تصویر میکشند که باعث بالا رفتن انگیزه در دیگران میشود و نتیجه آن خلق محصولات برتر، کار تیمی موثرتر و در نهایت تغییر دنیاست.
به همین دلیل، آینده نگرها، شرکایی ایدهآل برای معتقدها و به طور کلی کارآفرینها هستند.
فرماندهان:
فرماندهان از مهرههای کلیدی و مهم هر سازمانی موقع تصمیم گرفتن هستند. آنها به شدت روراست و رک هستند و نظراتشان را صادقانه بیان میکنند. به همین خاطر اگر محتاطانه عمل نکنند ممکن است باعث ایجاد دلخوری و حتی ترس در همکاران شوند.
اگر شما در این دسته بندی جای دارید، باید دقت کنید هنگام بیان نظرات خود، در عین صداقت، کمی ملایمتر رفتار کنید. در واقع باید به شخصی تبدیل شوید که دیگران این ویژگی صراحت و صداقتتان را به عنوان یک ویژگی مثبت در شما تلقی کنند. در این صورت در مواقع حساس، افراد با رغبت به سراغ شما میآیند و نظر شما را در رابطه با چالشی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، جویا میشوند.
توسعه دهندگان:
توسعه دهندگان اشخاصی هستند که دیگران را تشویق میکنند و با این کار پتانسیل آنها را به واقعیتی قابل لمس تبدیل میکنند.
این افراد با مشاهده پیشرفت دیگران، هیجان زده شده و از افرادی که از تواناییهایشان غافل شدند، حمایت میکنند. همین روحیه توسعه دهندگان، این افراد را برای کارهای تربیتی و پرورشی مثل منابع انسانی و تدریس مناسب میکند.
همسازها:
این دسته دقیقا نقطه مقابل فرماندهان هستند و همیشه سعی دارند که نظر جمع را در نظر بگیرند و مطمئن شوند که همه به نقطه نظر مشترکی رسیدهاند. به همین دلیل این افراد در محیط هایی که همه یا اکثریت از ارزشها و بینشهای یکسانی برخوردارند عملکرد خوبی خواهند داشت.
عملکرد همسازها در بخشهای رقابتی و سیاست، برعکس محیطهایی با نقش پررنگ کار تیمی، چشمگیر نخواهد بود چون در این سازمانها، دستاوردهای فردی از هر چیز دیگری باارزشتر است و همسازها بیشتر به فکر دستاوردهای جمعی هستند.
همسازها باید به این نکته توجه داشته باشند که در یک کار تیمی، زمان زیادی را برای توجه به خواستههای اعضا نکنند چون این مسئله ممکن است باعث کند شدن روند کار و در نتیجه دلسردی اعضای تیم شود. در واقع باید با توجه به زمان و حوصله افراد، نظر همه افراد تیم را در موقعیت مناسب جویا شوند و به توافق دست پیدا کنند.
مسئولیت پذیرها:
این دسته از افراد وجه اشتراکات زیادی با افراد همساز دارند. هر دو دسته، علاقمند به برقراری پیوندهای اجتماعی هستند اما وجه تمایز این دستهها این است که مسئولیت پذیرها برخلاف همسازها که به دنبال توافق جمعی هستند، به این مسئله توجه دارند که هیچ وقت بدقولی نکنند.
این افراد وظایفشان را به خوبی و به نحو احسن انجام میدهند و به همین دلیل، مناسب مشاغلی هستند که به افراد قابل اعتماد نیاز دارند.
مسئولیت پذیرها باید توانایی نه گفتن را داشته باشند. چون از آنجایی که این افراد مایلند تا انتظارات دیگران را برآورده کنند ممکن است بیش از توانشان قبول مسئولیت کنند. در این صورت ممکن است فشار کاری بالای ناشی از حجم کاری زیاد، باعث رخ دادن اشتباه شود و شما برخلاف خواستهتان فردی بی مسئولیت در دید دیگران به نظر بیایید.
ایده پردازها:
افراد ایده پرداز همیشه با دید خاصی به اطرافشان نگاه میکنند و همواره سعی میکنند که راهکارهای جدیدی برای حل مشکلات پیدا کنند. همچنین همواره در تلاشند که بین موارد مختلفی که شاید هیچ ارتباطی به هم نداشته باشند، ارتباط ایجاد کنند.
ایده پردازها مناسب مشاغلی مثل نویسندگی و بازاریابی هستند. این افراد معمولا خیلی زود کسل می شوند پس باید توجه داشته باشند که در مشاغلی فعالیت کنند که واقعا به آن علاقه دارند. توصیه تام راث نویسنده کتاب ۵ نقطه قوت برتر خود را بشناسید به این افراد این است که قدرت ایده پردازیتان را پرورش دهید.
برای این کار باید بدانید ایدهها معمولا چگونه و در چه شرایطی به ذهنتان میرسد؟ تا حد ممکن در آن شرایط قرار بگیرید و ببینید چطور ایدههایتان شکوفا میشود.
یادگیرندگان:
افراد یادگیرنده از فرآیند یادگیری لذت میبرند و عاشق کسب مهارتهای جدید هستند. در واقع مسیری که به سمت مهارت طی میکنند برای آنها جذاب است نه صرفا مهارتی که میآموزند.
این افراد باید به دنبال مشاغل چالش برانگیز باشند، شغلهایی که نیاز باشد همواره در حال کسب دانش جدید باشند.
استراتژیستها:
این افراد با شناسایی و بررسی مسیرهای عملیاتی مختلف، موانع احتمالی را که منجر به هرج و مرج و سختی خواهد شد پیش بینی میکنند.
استراتژیستها به حذف مسیرها و راهکارهای نامناسب، بهترین مسیر با بهترین نتیجه ممکن را پیدا میکنند. این افراد هم ممکن است دچار خطا شوند و یکی از مشکلاتی که افراد استراتژیست با آن روبرو هستند این است که ممکن است نظرات قاطع آنها باعث شود دیگران حس کنند که به نظرات و ایدههای آنها اهمیتی داده نمیشود. برای جلوگیری از بروز چنین مشکلی، این افراد باید سعی کنند با ملایمت پیامشان را منتقل کنند.
چالش دیگر پیش روی این افراد این است که معمولا در اظهار نظرات قوی عمل نمیکنند که ممکن است باعث اتلاف وقت هم تیمیها شود. این افراد باید نظراتشان را به خصوص در شروع هرکاری قاطع و پرقدرت و کامل بیان کنند تا پروژه در مسیر اشتباهی قرار نگیرد.
افراد جذاب:
این افراد نقطه مقابل استراتژیستها هستند. یک فرد استراتژیست معمولا فردی خشک و جدیست که از قدرت تحلیل خوبی که دارند برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند اما افراد جذاب به وسیله محبت و صمیمیت، نظر دیگران را جلب میکنند.
افراد جذاب همواره به دنبال فرصتی هستند تا شبکه ارتباطاتشان را گسترش دهند. مهارت اجتماعی فوق العادهای که دارند از آنها افرادی مناسب برای مشاغلی مانند روابط عمومی و مدیریت رسانه میسازد.
معمولا این دسته از افراد به خاطر تمایل زیاد برای آشنایی با همه، مانع ایجاد ارتباطات عمیق در تیم هستند. راهکاری که برای حل این مشکل وجود دارد این است که این افراد باید با همکارانی که همدلی زیادی دارند همراهتر باشند. با این کار، زمانی که فرد جدیدی به تیم اضافه شد، بعد از برقراری ارتباط اولیه، با معرفی آن فرد را به افراد همدل تیم و ایجاد یک رابطه عمیق بین افراد همدل و تازه وارد، باعث توانمندتر شدن سازمان میشوند.
در نهایت پیشنهاد میکنیم اگر در محل کار، سبک کاری و شخصیتی همکارتان خللی در کار شما وارد کرد، سعی کنید توانایی ها و نقاط قوتش را شناسایی کنید. این کار منجر به درک بهتری از رفتارهای او خواهد شد و به هردوی شما کمک میکند تا ارتباط موثرتری داشته باشید.