بازاریابی دیجیتال نوعی از بازاریابی است که از طریق کانالهای دیجیتال چه آنلاین و چه غیرآنلاین انجام میشود. در این روش، از تمامی ظرفیتها و کانالهای ممکن و موجود در دنیای دیجیتال استفاده میشود تا اطلاعات به مشتری یا مصرفکننده رسانده شود. پس اگر دقت بفرمایید، بازاریابی دیجتال محدود به اینترنت و یا رسانههای الکترونیکی نیست.
به بیان دیگر، بازاریابی دیجیتال از دو بخش یا دو فرآیند تشکیل شده است: فشار و کشش. بخش فشار فرآیندی است که به مصرفکننده دسترسی ایجاد میکند و بر او تأثیر میگذارد. در مقابل بخش کشش فرآیندی است که شما انجام میدهید تا زمانی که مصرفکننده به دنبال شما گشت شما را بیابد.
پس نتیجه میگیریم:
بازاریابی دیجیتال یعنی دستیابی به اهداف بازاریابی با استفاده از روشها و ابزارهای دنیای فناوری دیجیتال.
استفاده از فناوریهای دیجیتال جهت ایجاد کانالهای آنلاین و غیر آنلاین برای دسترسی به بازار. جهت دستیابی به هدف: پشتیبانی از فعالیتهای بازاریابی با در نظر داشتن سودآوری و حفظ مشتریان در کانالهای چندگانه خرید و چرخه حیات مشتری.
با پیشرفت فناوری و راهکارها، روز به روز بر انواع و روش های این نوع از بازاریابی افزوده میشود. در بازاریابی دیجیتالی عناصر و عوامل زیادی دخیل هستند که شبکههای اجتماعی از جمله مهمترین آنهاست. بسیاری از کمپانیها و کسب و کارها اکنون پذیرفتهاند که برای موفق شدن در امر بازاریابی، باید یک استراتژی دیجیتال در دستور کار خود قرار دهند که احتمالاً بخش مهمی از این استراتژی «استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی» خواهد بود.
به همین دلیل جای تعجب نیست که سال گذشته ۲۵ درصد کل هزینههای مربوط به بازاریابی، به حوزه بازاریابی دیجیتالی اختصاص یافت و انتظار میرود این رقم در سال جاری به ۳۳ درصد برسد. در نگاه به آینده، احساس میکنم که چهار رویه بازاریابی جالب بعدی قرار است که در سال ۲۰۱۵ به شکلی بسیار متفاوت به وجود بیایند:
مزایای ارائه شده توسط فناوریهای امروزی و دادههای آنلاین بدین معناست که شرکتها و برندها بر آنند تا هرچه بیشتر از سمت بازاریابی فراگیر و عمومی به سوی بازاریابی نفر به نفر حرکت کنند، یعنی از مشتری گرایی انبوه به بازاریابی نفر به نفر در سطح انبوه. ما در این رابطه درباره سفارشیسازی صحبت نمیکنیم، عاملی که محصولات را با درخواستهای هر مشتری متناسب میسازد، بلکه منظورمان متناسب سازی برخی از محصولات خاص با گروههایی خاص از مشتریان است. مشتریان خواهان ارزش و تضمین فردی میباشند. وقتی که آنها این دو مورد را به دست میآورند، در آن زمان شاهد بازاریابیای خواهیم بود که در واقع بسیار خوب میباشد. با تکنولوژیهایی که در حال حاضر موجود میباشند، در واقع میتوانیم این سرویس فرد به فرد را هم در ارائه محتوا و هم در ارائه خدمات و در تنوعی از سایر عوامل متفاوت آغاز کنیم.
تاکنون تحلیل اطلاعات و دادههای آنلاین زمانبر بود، کارشناسان آمار مجبور بودند دادهها را به نمودار تبدیل کنند تا بدین طریق قابل استفاده شده و شرکتها هم بتوانند آنها را پیگیری و مورد استفاده قرار دهند. اما امروزه با معرفی تحلیلهای بلادرنگ و همچنین ابزارهای خردسازی و مصورسازی دادهها، بازار و تجارت میتوانند بسیار بهتر و سریعتر آنها را بفهمند. معنای مسئله فوق برای بازار سرمایه این است که شرکتها قادر شدهاند تا با سرعت بیشتری در فضای بازاریابی حرکت کنند- آنها میتوانند آگاهانه و به موقع تصمیمگیری نموده و استراتژیهای بازاریابی با سرعت عمل بالاتری را خلق نمایند. آنها قادر به نشان دادن عکسالعمل میباشند، به ویژه اگر قرار باشد مشکلی رخ دهد.
بازاریابانی که عملکردشان به روز و مدرن است بازاریابانی هستند که میدانند ترکیب زندگی فیزیکی و دیجیتال ما به تمامی اشکال بسیار پیچیده و توقفناپذیر در حال ادامه یافتن است. بنابراین آنها به دنبال راههایی هستند که فرصتهای بازاریابی را از دو طریق فیزیکی و سنتی و روشهای دیجیتال ایجاد میکنند. بنابراین بازاریان باهوش در سال ۲۰۱۵ آنهایی هستند که به تک کانال گفتگو توجه کمتری دارند و خود را متوجه کل سفر مشتری میسازند، سفری که امروزه اغلب شامل تعامل با مردم در تمامی کانالهای موجود در مسیر به سمت تغییر و دگرگونی میباشد.
امروزه تمرکز از سنجش و اندازهگیری تغییر به سمت فهم و درک سفر مشتری معطوف گردیده است. اگر سفر مشتری را درک کنیم، در واقع قادر خواهیم بود تا به دو حوزه دیجیتال و فیزیکی نگاه کنیم و از این طریق بفهمیم که مردم چگونه خرید میکنند و یا این که چگونه برندهایمان را تجربه و لمس میکنند. مثلاً مردم برای خرید به فیسبوک نمیروند، اما از طریق تعامل با چند نفر در یک پست، فیسبوک بر خرید آینده آنها تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین تمرکز بر سفر مشتری مهمتر از تمرکز بر بهینهسازی تغییر و دگرگونی کانالی خاص خواهد بود.
یکی از مشکلات اصلی شرکتهایی که به صورت آنلاین و آفلاین فعالیت دارند، تجارب از هم گسیخته و غیر قابل قبول مشتریان است. سال ۲۰۱۵ برندهایی را به خود میبیند که ارائه کننده خدماتی هستند که مشتریانشان از یکپارچگی بیشتری برخوردارند. این تغییر نیازمند کاهش در ایجاد زیرمجموعهها و همچنین همکاری داخلی بیشتری میباشد. تشخیص این موضوع که مشتریان آنها را یک وجود واحد میبینند برای شرکتها و برندها مفهومی کلیدی و مهم میباشد، بنابراین اگر بخشهای مختلف از یک شرکت به صورت متفاوت از هم عمل نمایند یا اگر بخشی مجزا از شرکت به فعالیت بپردازند، مشتریان ناگزیر، دشواریها، خدمات فاقد کیفیت و کارایی، ناامیدی و …. را تجربه خواهند نمود.
همچنین میتوانید در مقاله روش های فروش بیشتر در بحران های بازار با روش های حفظ مشتریان در شرایط سخت آشنا شوید.
تهیه شده در سامیان سافت